چرا DISC مهم هست؟
در سه بند زیر به این سوال جواب داده میشود، که این سه بند شامل درک و پذیرش دیگران، تعامل با افراد با زبان خودشان و زبان DISC است.
درک و پذیرش دیگران
افرادیکه با مدل DISC آشنایی دارند، می توانند با درک و پذیرش رفتار دیگران به صورت موثرتری در تیمها فعالیت کنند.
مثالی که در ادامه آورده می شود، یک نمونه واقعی هست که چندین سال قبل در یک سازمان مشاوره رخ داده است. سارا یک شخص با D بالا هست، و علی که یکی از مشاوران اصلی سازمان است، یک شخص با C بالا است. سارا در حالت ناامیدی میگوید که: “من فقط یک جواب خیلی ساده می خواهم، آیا فرد مورد نظر را برای سازمان استخدام کنیم یا نه؟” علی سریعاً حرف او را قطع می کند و می گوید: “من تمام شب را نیاز دارم تا روی این مسئله فکر و بررسی کنم، و فردا صبح جواب را به شما اعلام خواهم کرد”. سارا دوباره می گوید: “من نمی توانم درک کنم که چرا نمی توانم یک پاسخ خیلی ساده را الان از شما بگیرم. استخدام سریع یک فرد در این پست برای سازمان ضروری است.” علی هم به اندازه سارا ناراحت بود که چرا سارا دنبال یک جواب خیلی سریع است.
فردا صبح علی یک گزارش خیلی کامل و با بررسی و تحلیل تمام پاسخ های ارائه شده توسط نامزد آن شغل تهیه تهیه کرد و به سارا ارائه داد، و در پایان گزارش خود با استخدام آن فرد موافقت کرد. ولی سارا هیچ توجهی به گزارش ارائه شده نکرد و فقط صفحات را ورق زد تا به جواب نهایی برسد.
چند ماه بعد افراد سازمان در یک ارزیابی DISC شرکت کردند، هنگام جلسه بررسی و ارائه نتایج علی و سارا به یاد اتفاق آن روز افتادند و دلیل رفتار یکدیگر را درک کردند. آنها بعد از شناختن مدل رفتاری همدیگر، فهمیدند که باید همدیگر را درک کنند و به شکل بهتری با یکدیگر تعامل کنند. سارا تصمیم می گیرد که برای دریافت پاسخها از علی او را تحت فشار قرار ندهد و به او فرصت کافی برای بررسی بدهد. علی هم تصمیم میگیرد که سعی کند بهترین پاسخ خود را در سریعترین زمان ممکن ارائه بدهد. اما مهمتر از همه اینها، این بود که که آنها همدیگر را درک می کردند، و به شکل راحتتر همدیگر را قبول میکردند.
تعامل با افراد با زبان خودشان
یکی از دلایل اینکه DISC خیلی مهم هست بخاطر این است که مردم نیاز دارند با زبان خودشان با آنها صحبت کنند. اگرچه شما نمیتوانید مدل رفتاری خود را برای همیشه تغییر دهید، اما شما میتوانید رفتار و سبک تعامل خود را به گونهای با طرف مقابلتان تطبیق بدهید که آن فرد دچار استرس نشود.
تصور کنید که شما قرار است به یکی از مدیران ارشد شرکت خود یک گزارش درباره هزینه های یک پروژه که قرار است انجام شود بدهید. اگر شما قرار باشد گزارش را به یک مدیر با D بالا ارائه کنید به چه صورت گزارش خود را تنظیم و ارائه خواهید کرد؟ در صورتیکه مدیر با Cبالا باشد چگونه اینکار را انجام خواهید داد؟
اگر شما گزارش را به یک مدیر با D بالا ارائه بدهید، شما باید در ابتدا به صورت خلاصه مشخص کنید که پروژه چقدر هزینه خواهد داشت. سپس وارد جزئیات بشوید، البته باید توجه داشته باشید که باید از ارائه همه جزئیات نیز خودداری کنید. در غیر اینصوت مدیر مربوطه تمام صفحات را رد خواهد کرد تا به صفحه آخر و مقدار هزینه نهایی برسد.
اگر شما باید گزارش را به یک مدیر با C بالا ارائه بدهید، باید کاملاً به صورت برعکس عمل کنید. یعنی اول باید اطلاعات و جزئیات مربوط به هر هزینه را بیاورید و سپس مبلغ آن هزینه را.
یک مثال دیگر از دنیای واقعی را در نظر بگیرید. 2 مسافر وارد هتل می شوند، و به قسمت پذیرش می روند. یکی از کارمندان پذیرش به مسافر اول لبخندی می زنید و می پرسید، “شما اهل کجا هستید، سفر خوبی داشتید؟”. کارمند دوم که مسافر دوم را پذیرش می کرد، لبخندی به لب نداشت و مستقیما سوالات مربوط به پذیرش را می پرسد، “شما از چه نوع کارت اعتباری استفاده خواهید کرد؟”
برای یک مسافر با I بالا، کارمند اول دارای یک شخصیت خوب و گرم هست، و کارمند دوم فردی کسل کننده و خشک هست. اما برای یک مسافر با D بالا کارمند اول، آزار دهنده است. و فقط زمان را بیهوده تلف می کند. ولی کارمند دوم به عنوان فردی موثر و کارا برای مسافر با D بالا خواهد بود. اگر صاحب هتل با DISC آشنایی داشته باشد، می تواند به کارمندان خود آموزش بدهد که چگونه بر اساس زبان بدن و شیوه رفتار و تعامل مسافران در زمانیکه در لابی هتل قدم میزنند، رفتار کنند و سطح رضایت مسافران را از مجموعه خود افزایش دهند.
زبان DISC
دلیل آخر برای اهیمت DISC این است که افراد می توانند از “زبان DISC” به عنوان یک اهرم استفاده کنند.
اگر همه افراد در سازمان یا تیم درباره DISC آموزش دیده باشند، می توانند از آن بهعنوان ابزاری برای آب کردن یخ مراسم و جلسات استفاده کنند. با مثالی از دنیا واقعی استفاده از زبان DISC را نشان میدهیم. این مثال درباره یک شرکت است که یک مدیرعامل با D و I خیلی بالا دارد. یک فرد با D بالا که Iبالا نیز داشته باشد، تمایل دارد که در جمع به عنوان یک شخصیت کاریزماتیک شناخته شود.
در یکی از جلسات طوفان مغزی که بهصورت دورهای در این شرکت برگزار می شود. مدیرعامل به صورت پیوسته در حال سخنرانی است و فرصت صحبت را به فرد دیگری نمیدهد. مدیرعامل فرد بسیاری باهوشی است و ائدههای خوب زیادی برای ارائه کردن دارد. اما هیچ کدام از اعضاء فرصت صحبت پیدا نمی کنند. اگر شما در آن جلسه بودید چگونه فرصت صحبت را برای خودتان یا دیگران مهیاء می کردید؟ در آن جلسه یکی از حاضران در فرصت مناسب فقط این جمله را بیان می کنه: “آقای مدیرعامل، مثل اینکه D شما امروز در سطح خیلی بالای هست.” با شنیدن این جمله مدیرعامل شروع به خندیدن می کند و فرصت صحبت را به دیگران نیز میدهد. بدون “زبان DISC” بهآسانی ممکن نبودکه از مدیرعامل خواست که سخنان خود را قطع کند (خفه شود) تا دیگران نیز به اظهار عقیده بپردازند. زمانیکه از “زبان DISC ” استفاده میکنید، مردم اغلب لبخند میزنند و نکته جمله را میگیرند.
استراتژهای برای تعامل
جدول زیر به طور خلاصه استراتژیهای را برای تعامل افراد با دیگران با توجه به مدل رفتاری آنها ارائه میدهد.
رفتار |
استراتژیهای برای تعامل |
D |
سر اصل مطلب بروید، با آنها از نتایج صحبت کنید، جایگزینهای را ارائه بدهید، اطلاعات را به صورت خلاصه وار به آنها ارائه بدهید. |
I |
با آنها دوستانه رفتار کنید، از آنها سوال بپرسید، با شور و هیجان و احساسی صحبت کنید، بحث را سر موضوع اصلی برگردانید. |
S |
عضوی از تیم باشند، به آنها فرصت کافی بدهید که در تیم و نقش خود جا بیافتند، نظرات و عقاید آنها را استخراج کنید، با آنها صادق باشید و با ملایمت با آنها رفتار کنید، درباره نتایج اقدامات با آنها صحبت کنید. |
C |
با آنها جدی باشید، اطلاعات را با جزئیات به آنها ارائه دهید، اجازه دهید سوالاتشان را بپرسند، از آنها سوال بپرسید، منظم باشید، مدارک و شواهد ملموس به آنها ارائه بدهید، نظرات و عقاید خود چه موافق و چه مخالف را با آنها در میان بگذارید. |
پایان
بسیاری از افراد معتقدند که بزرگترین چالش در پروژههای نرمافزاری، نه تکنولوژی است، نه زمانبندی و نه نیازمندیها بلکه افراد هستند. تیمهای بزرگتر، مستعد اختلاف نظر و حتی درگیری هستند. یک راه حل خوب برای این موضوع می تواند این باشد که در ابتدای هر پروژه یک فریم ورک برای تعاملات ایجاد کنیم، تا اعضای تیم نسبت به جنبه های رفتاری یکدیگر دید داشته باشند. با شناختن مدل رفتاری خودمان و دیگران و استفاده از دانش DISC خودمان، پذیرش دیگران برای ما آسان می شود و با تطبیق سبک رفتاری خودمان با دیگران می توانیم به طور موثرتری با دیگران تعامل کنیم.