افسوس برای آنها که دعا نمی کنند .
«و اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان » ( بقره 186).
دعا را مغز و جانمایه عبادت توصیف کرده اند . روح نیایشگر ، روح پرتلاطم عاشقی است که همواره نیازمند و خواهنده طوفانی است . سکوت و سکون را هرگز بر نمی تابد .از طلب باز نمی ایستد و تو گویی همیشه ، از جدایی ها شکایت می کند . می خواهد و باز می خواهد . کودک را دیده اید ؟ فریاد می زند ، اشک می ریزد ، بر در و دیوار می کوبد . مدام و مستمر با تحکم ، با ناله ، با التماس و با تمنا و …
تا نگرید طفل کی نوشد لبن
تا نگرید ابر کی خندد چمن ؟
و چه بلند و زیباست این سخن :
«هیچ ملتی در تاریخ ، به سقوط و زوال قطعی در نیافتاده است ، مگر آنچه از پیش ، با ترک نیایش ، خود را برای مرگ آماده کرده است .»
دعا ، خواستن است و در راه محبوب گام برداشتن و چه تیره و سرد و خاموشند ، جانهای بی درد و منجمدی که به قول دانته نه دعا می کنند و نه نفرین !؟ او می نویسد :
«همراه ویرژل می رفتم . در بیابانی سرد و در کویری پهناور ، جماعتی دیدم که حیرت زده و سرگردان و بی هدف به گرداگرد پرچمی می دوند و خسته و درمانده ، ملتمسانه کمک می خواهند .پرسیدم : اینان کدامین طایفه اند ؟ گفت : جماعتی که در دنیا نه دعا می کردند و نه نفرین! »
دعا هم زبان عشق و نیاز است و هم اسلحه جهاد و مبارزه و هم فریاد بی نیازی و استغنا بی نیازی از غیر که :
«الهی هب لی کمالالانقطاع الیک » :خداوند کمال انقطاع را بر من ارزانی کن ، و چنان رویین تنم گردان ، که جز به تو ننگرم و جز بر تو سجده نبرم و جز تو را نخوانم و جز در پیشگاه تو سر فرود نیاورم ، … و دعا زبان عشق و دلدادگی است ، ببینید چه می گو ید :
« وان صیرتنی فی النار مع اعدائک لا قولن انی احبک » و اگر با دشمنانت در آتشم بسوزانی ، فریاد بر آورم که دوستت دارم .
آری ، دعا قرآن ساعد است و زبان عشقی سوزان .
جسم خاک از عشق برافلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
امام علی در نیایش خود می گوید : ای مولا و سرور و آقای من ، آیا چهره ای را که در برابر عظمت تو ، سر بر سجده آورده است را در آتش می سوزانی ؟ و آیا زبانی را که صادقانه ذکر تو را خوانده است ؟، آتش انتقام و خشم می گشایی ؟ هیچگاه چنین ظن و تصوری نسبت تو احساس نمی کنم ، آن چنان کریمی که چنین خبری را به ما نمی دهی ، از فرط فضل و احسان .
حالا ای آقای من ! اگر تو بخواهی بر عذابت صبر می کنم ، اما بگو چگونه شراره های آتش فراق و دوری تو را صبر کنم ؟!
دعا سلاح مومن است و شمشیر جهاد او در مبارزه با شیطان که گفته اند :
دعا جهاد در تنهایی است و سخن گفتن در سکوت و سنگر گرفتن در شکست ، فریاد زدن در خفقان و آموختن با لبهای دوخته و سلاح گرفتن یک خلع سلاح شده ! و این همان بعد اجتماعی دعا در لسان ائمه شیعه است که در طول تاریخ دیرپا و پرنشیب خود ، از رفتن و حرکت و جهاد بازنایستد .
و امام سجاد پس از آن همه درد و داغ و تنهایی و اسارت و در عین چیرگی دشمن ، اینگونه دعا می کرد : خداوندا ، جمع اهریمنان را پریشان ساز و نقش شیطان را بر آب انداز ، پناهگاهش را ویران کن و دماغش را بر خاک مذلت فرو مال .
آری در روزگار پس از شهادت و تنهایی که دارها برچیده و خون ها شسته اند و به گفته دکتر شریعتی : سالهای شوم و هولناک پس از عاشورا که هر لحظه اش سنگینی فاجعه ای را داراست … سالعای سکوت و تسلیم که نفس ها را در سینه ها زندانی کرده اند … و از دمشق تا خراسان ، تنها شمشیر حکومت می کند و دروغ و دیگر هیچ … و امام سجاد تنها حتی یارای آن را که بر رنج خویش بگرید ، و حق آن را که بر سرنوشت خلق بنالد ندارد این گونه با سلاح دعا به میدان می آید :« الهم اجعلنا فی نظم اعدائه ، و اعزلنا عن عدد اولیائه !»
خداوندا به زبان ما توش و توان بخش تا بر ضد شیطان سخن گوییم و دیگران را از وسوسه های وی بر حذر داریم و بکوشیم تا همگان به جنگ او برخیزند و پشت به پشت هم با وی ستیزند .
و پیش از همه قرآن است که می گوید : نماز به پای دار ، نماز از هر پستی و پلشتی ، باز می دارد و همانا یاد خدا برتر و بزرگتر است و بر این روش ، پیامبر لب به دعا می گشاید و با آن همه اوج و عظمت و منزلت می گوید :
«رب زدنی تحیراً فیک ». پروردگارا ، حیرت و حیرانی مرا ، در نگاه عظمت و جلالت خوددت ، افزون فرمای .
آری ، دعا هم زبان عشق و هم فریاد استغنا از غیر خدا است و هم سلاح مبارزه ، «الدعا سلاح المومن و عمادالدین و نورالسموات و اارض » . و پایه استوار دین است و نیز روشنگر نور آسمانها و زمین و چه توصیفی گویا تر و زیباتر از نور .
رشیدالدین میبدی در تفسیر آیه الله نورالسموات و الارض می گوید : « والنور فی الحقیقه ما ینور غیره » نور به حقیقت آن باشد که غیر را روشن کند . نور باطن ، نور توحید و معرفت است . آفتاب معرفت و نور توحید که از مطلع دل های مومنان سربرزند آن را هرگز کسوف و خسوف نبود : « ان شمس النهار تغریب بالیل و شمس القلوب لیست تغیب » یعنی : خورشید روز ، هنگام شب غروب می کند ، خورشید دل و آفتاب معرفت اما غروبی ندارد .
علم هم در کلام نبوی نوری است که بر قلب مومن می تابد ، « العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشا » و بدین سان دعا نوری است که روشنگر و منور است . نوری که نیاشگر را به کرانهای ملکوت رهنمون می شود و او را با آفریدگار ، متصل و مربوط می سازد :
قطره دانش که بخشیدی ز پیش بازگردان سوی دریا های خویش
پس بیایید از این ماه پر فیض و برکت بهره ایی کافی ببریم نه تنها در این ماه بلکه در تمام ثانیه های عمرمان هیچ وقت از یاد خدا غافل نشویم ….