برچسب: تجربه گرایی

من پشت سرم را نگاه می کنم، شما چطور؟

جدول زیر را در نظر بگیرید:

Daily Scrum Meeting

بدون در نظر گرفتن تعداد نفرات تیم یک جلسه زمان بسته (time-boxed) 15 دقیقه ای می باشد.

Sprint Planning Meeting

زمان این جلسه برای یک اسپرینت یک ماهه 8 ساعت می باشد. برای اسپرینتهای کوتاهتر زمان کمتری در نظر گرفته می شود.

Sprint Review Meeting

یک جلسه زمان بسته 4 ساعته برای یک اسپرینت یک ماهه می باشد. برای اسپرینتهای کوتاهتر زمان کمتری در نظر گرفته می شود.

Sprint Retrospective
Meeting

یک جلسه زمان بسته 3 ساعته برای یک اسپرینت یک ماهه می باشد. برای اسپرینتهای کوتاهتر زمان کمتری در نظر گرفته می شود.

 به نظر شما مدت زمانیکه برای این رویدادها در اسکرام در نظر گرفته شده است، کافی، زیاد یا کم است؟ دلایل شما برای پاسختان چیست؟ به نظر من تمام پاسخها می تواند صحیح باشد، زیرا ماهیت، میزان پیچیدگی پروژه ها، افرادی که تیمها را تشکیل می دهند باهم تفاوت دارند. یا از یک دیدگاه به موضوع نگاه کنیم، هر کدام از این رویدادها هدف مشخصی دارند و ما می خواهیم در این جلسات به این هدف برسیم ولی اگر ما در زمان مشخص شده به هدف جلسه نرسیم چه اتفاقی می افتد؟ آیا اتمام جلسه در زمان تعیین شده هدف ما است با هر کیفیت ممکن یا رسیدن به هدف واقعی جلسات.

به مثالهای بالا اشاره کردم تا به جمله ای برسم که واقعا با آن مشکل دارم. یعنی این جمله : ” ﻧﻘﺶ ﻫﺎ ، ﻣﺼﻨﻮﻋﺎت ، روﯾﺪادﻫﺎ و ﻗﻮاﻧﯿﻦ اﺳﮑﺮام ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﭘﯿﺎده ﺳﺎزي ﺑﺨﺸﯽ از اﺳﮑﺮام ﻣﻤﮑﻦ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ و اﻟﺒﺘﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺣﺎﺻﻠﻪ از اﯾﻦ ﻧﻮع ﭘﯿﺎده ﺳﺎزي اﺳﮑﺮام ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.”.
به نظر من وقتی در اسکرام از تغییر ناپذیری صحبت می شود ما در واقع با ذات و ماهیتی که اسکرام بر روی آن بنا شده است مخالفت می کنیم. پایه ها و زیر بنای اسکرام بروی تجربه گرایی بنا شده است، تجربه گرایی اعتقاد دارد که دانش از تجربه حاصل می شود. اجازه بدهید بر خلاف راهنمای اسکرام  تنها به همین چند کلمه اکتفا نکنیم و چند کلمه ای بیشتر درباره آن بدانیم. فرانسیس بیکن
 یکی از بنیانگذاران فلسفه تجربه گرایی است، او معتقد بود که علم زمانی به دست می آید كه فرد محسوسات و جزئیات را به مشاهده و تجربه در آورد و برای
استخراج قواعد به كلیات جمع آوری مواد روی آورد. اما این جمع آوری مواد، مشاهده و تجربه را سرسری نباید گرفت، و با نهایت دقت و تامل باید به كار برد. وی در شناخت واقعیت ها بر محسوسات و تجربه اهمیت زیادی قائل بود و تاكید داشت که جهت شناخت معارف و کسب علم باید از تاکید بیجا و افراط بر گفته ها و نوشته های دیگر علما پرهیز نمود  و با تکیه بر دیدگاه و جهان بینی خود در راه تاسیس علم و معرفت قدم برداشت
 .پس بر اساس اصول پایه اسکرام یاد بگیریم که تنها به نوشته های روی کاغذ و قوانین مبدعان پایبندی بی اساس نداشته باشیم و اجازه بدهیم که این قوانین، رویدادها و نقش ها را با شرایط و فرهنگ خود تجربه کنیم و بر اساس تجربیات خود آنها را تغییر دهیم و برای تیم خود بهینه سازی کنیم.

من برای تجربه کردن بهتر این قوانین یک پیشنهاد دارم. اجازه بدهید باز از پایه های اصلی تجربه گرایی و اسکرام برای اینکار استفاده کنیم.
شفافیت (Transparency) : یعنی تمام اعضا تیم دقیقا بدانند با چه هدفی از اسکرام استفاده می کنند و اسکرام در فاز توسعه به کدام نیازهای آنها پاسخ می دهد.

2.       بازرسی (Inspection) : یک فرآیند کنترلی داشته باشید که بررسی کند که آیا رویدادها، قوانین و مصنوعات موجود در اسکرام به دلایل انتخابی شما پاسخگو است یا نه؟

3.       منطبق سازی (Adaptation) : اکر در حین بررسی متوجه شدید که یک رویداد ارزش خاصی برای تیم ایجاد نمی کند، آن رویداد را تغییر دهید و حتی حذف کنید. اگر با نقش های که در تیم اسکرام هست نمی توانید تمام مسائل خود را پوشش بدهید نقش های جدید برای حل مسئله خود به آن اضافه کنید.

ما یک هدف مشترک داریم و می خواهیم به مقصد و هدف خود برسیم، بیاید برای رسیدن به این هدف مشترک چند قدمی به جلو برداریم و سپس به پشت سر خود نگاه کنیم و ببینیم مسیر پیموده شده را یا چه کیفیتی طی کرده ایم، برای قدم های بعدی باید چه چیزهای را تغییر بدهیم، چه چیزهای را حذف کنیم و چه چیزهای را اضافه کنیم. برای برداشتن گام های استوار یاد بگیریم که از فوانین و تجربیات دیگران استفاده کنیم ولی فقط محدود به آن قوانین نشویم چونکه شاید مسیرهای ما بسیار متفاوت از هم باشد. با اسکرام استاندارد شروع کنید ولی آنرا برای تیم خود سفارشی و بهینه سازی کنید، مهم نیست که دیگر اسم آن اسکرام باشد یا هر چیز دیگری، مهم این است که در انتها شما یک نرم افزار کارا تقدیم مشتری کنید.

گزیده:

The important thing is not your process.

The important thing is your process for improving your process.