نویسنده: behrouz

لبخند خدا

لوئیز زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس، و نگاهی مغموم وارد خواروبار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد. به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند.

جان لانک هاوس، با بی اعتنایی، محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند
زن نیازمند، در حالی که اصرار میکرد گفت آقا شما را به خدا به محض این که بتوانم پول تان را می آورم
جان گفت نسیه نمی دهد.

مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را میشنید به مغازه دار گفت :
ببین خانم چه می خواهد، خرید این خانم با من .
خواربار فروش با اکراه گفت: لازم نیست، خودم میدهم. لیست خریدت کو؟
لوئیز گفت: اینجاست.
” لیست را بگذار روی ترازو. به اندازه وزنش، هر چه خواستی ببر.”

لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی در ‏آورد، و چیزی رویش نوشت و ‏‏آن را روی کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب دیدند کفه ی ترازو پایین رفت.
خواروبار فروش باورش نشد. مشتری از سر رضایت خندید.
مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی ترازو کرد. کفه ی ترازو برابر نشد، آن قدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند.
در این وقت خواروبار فروش با تعجب و دل خوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته شده است.
کاغذ، لیست خرید نبود، دعای زن بود که نوشته بود:” ای خدای عزیزم، تو از نیاز من با خبری، خودت آن را بر آورده کن “
مغازه دار با بهت جنس ها را به لوئیز داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد.
لوئیز خداحافظی کرد و رفت.

فقط اوست که میداند وزن دعای پاک و خالص چه قدر است …..

من، نظام، نفرت، شانس

“من می خام پولیس بشم” این جمله را پسر دایی کوچکم هر وقت من می بینه به من می گه. اما من حتی زمانی که یک بچه بودم نیز این جمله را نگفتم. 2 ماه گذشت، آموزش هم تمام شد. در تمام مدت این 2 ماه، محیط نظامی، قوانین و مقررات خشک و بی روحش را با تمام نفرت که از همه آنها داشتم تحمل کردم. اما اعتراف می کنم که شانس با من همراه بود چون مرکز آموزش در شهر خودمان بود (شاید یکی از بزرگترین نقص های بیشمار این وبلاگ این باشه که هیچ اطلاعاتی خاصی از نویسنده آن در خود وبلاگ نیست، پس می گویم که من اهل تبریز هستم و آموزش را در مرکز آموزش ولیعصر(عج) تبریز بودم)، و واقعا فرماندهان خوبی داشتیم هم فرمانده گروهان، هم فرمانده گردان و تقریبا بسیار خوب با من راه آمدند. با منی که  یک سرباز بی استعداد بودم یا یک سربازی که  نمی خواست خودش را با محیط وفق دهد و همه پیامدهای آن را قبول می کرد پس بی استعداد بنظر می آمد البته گزینه دوم، گزینه نزدیگ به واقعیت است. من در این 2 ماه خودم را با محیط نظامی و قوانین آن وفق ندادم اما 18 ماه هنوز در بیش است، 18 ماهی که دیگر در شهر خودم نیستم، 18 ماهی که شاید در تهران باشم . 24 ساعت زمانی کافی است، برای روزی بزرگ داشتن فکر کنم جمله ای مشابه این در یکی از شعرهای احمد شاملو بود پس 18 ماه زمانی بسیار کافی است که من یک نظامی خوب بشوم و شاید زمانی کافی باشد که نظام را با خودم وفق دهم پس باید منتطر باشم و نتیجه را نگاه کنم. البته جا دارد از اینجا از فرماندهان خودم واقعا تشکر و قدردانی کنم و برای آنها آرزوی موفقیت یعنی ستارهای بیشتر و بزرگتر در نظامی گری و سلامتی و بهروزی در کل زندگی کنم. 

سلام به همه دوستان، شارپدیا عزیز من جمله این نیز بگذرد را واقعا قبول دارم ولی دعا کنید زود بگذرد.

کارآفرین کیست و ویژگیهای آن…

کارآفرینی موتور توسعه اقتصادی است . کارآفرینی فرزند ایده های تجاری جدید است و همواره در سیمای کسب و کارهای نو تجلی می کند . اما شکفتن ایده های نو ، اغلب نیازمند استفاده از تکنولوژی های جدید است و اصطلاحا به کارآفرینی تکنولوژیک منجر می شود . در آستانه هزاره سوم میلادی فرآیند تغییر و تحول مستمر و پرشتاب از عمده ترین جریانهای حاکم بر حیات بشری و از مهمترین مشخصات بارز آن به شمار می رود و فرآیند کارآفرینی و خلاقیت که اساس و بستر ساز تغییر و تحول و دگرگونی است در این خصوص نقش بسیار بنیادین و تعیین کنننده ای ایفا میکند . افراد و جوامعی که نتوانند خود را با ایام تحولات پرشتاب همگام کنند دچار حالت ایستایی و سکون شده بی شک در آینده حضور فعالی نخواهد داشت .لذاما باید با علم کامل به اینکه بزرگترین سرمایه انسان جهان است و بزرگترین سرمایه انسان وقت اوست ، از وقت خود نهایت استفاده را در جهت ابداعات ، اختراعات ، نوآوری و خلاقیت استفاده نموده و کسب و کار خود را به شکوفایی و به سیر صعودی سوق دهیم.

کارآفرین کیست ؟ کارآفرین کسی است که منابع لازم را برای شروع و یا رشد یک کسب و کار جدید بسیج میکند  و یا در جهت کاربردی و تجاری کردن ایده و فکر خود  و یا ایده دیگران تلاش میکند و بر نوآوری و توسعه فرآیند ، ارائه محصول ، خدمات  و یا روشهای جدید متمرکز میکند.

کارآفرینان در عمل چه کاری را انجام می دهند ؟

از موقعیتهای محیط آگاه می شوند .

  1. برای استفاده از این موقعیتها خود را در خطر می اندازند .
  2. برای انجام کار سرمایه تولید می کنند .
  3. کارآفرین نو آوری دارد .
  4. کار و تولید را نظم می بخشد.
  5. تصمیم میگیرد.
  6. برای آینده برنامه ریزی میکند.
  7. محصولات و تولیدات خود را با سود می فروشد.( به دنبال منافع مادی هستند).

مفهوم واژه کارآفرینی  چیست ؟به معنای متعهد شدن است ، کارآفرین کسی است که  متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی ، اداره و تقبل کند.

کارآفرینی چیست ؟ فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید می گردد ، کارآفرینی عبارتست از فرآیند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصتها کارآفرینی یعنی آگاهی از فرصتهای سود آور و کشف شده.

اهمیت و نقش کارآفرینی ؟ مطالعات نشان می دهد که از نظر برخی از اقتصاددانها و صاحب نظرها و دانشمندان مدیریت ، موتور حرکت و رشد اقتصاد یک جامعه کارآفرینان هستند که در محیطی رقابتی و در شرایط عدم تعادل جامعه را به حرکت در می آورند و توسعه می بخشند . کلید موفقیت کارآفرینی ، یافتن روشهای خلاقانه ای است که با بکارگیری تکنولوژی جدید یا  بازاریابی  بهتر ، سریعتر و کم هزینه تر کالاهای جدید ، خواسته های بشری را به نحو احسن برآورده می سازند . این به معنای تولید کالای موجود با هزینه های کمتر یا ارتقا کیفیت آنها و یا به معنای ایجاد  بازارهایی برای کالاهای کاملا جدید است . اهمیت کارآفرینی از نظر ایجاد اشتعال مترادف ایجاد اشتغال نیست . کارآفرینی در واقع فرآیند ایجاد و تاسیس کسب و کار و یا سازمان  جدید است ، اما یکی از اثرات قابل توجه آن ایجاد اشتغال است .

نقش و ویژگیهای کارآفرینان در جامعه :  کارآفرینان به عنوان موتور توسعه اقتصادی ، نقشها و ویژگیهای مختلف و متنوعی را در جامعه ایفا می کنند که هر یک از اهمیت و ویژگیهایی برخوردار است . از طرفی هر کارآفرین بالقوه یا بالفعل ، به یک نسبت از این ویژگیها و قابلیتها برخوردار نیستند .

 مهمترین  ویژگیها و نقشهای  کارآفرینان  : نوآوری ، خلاقیت ، مخاطره پذیری ، اعتماد به نفس ، دانش فنی ، استقلال ، هدفگرا ، مرکز کنترل داخلی ، عکس العمل مثبت نسبت به مشکلات و موانع  ، توانایی به ایجاد ارتباط و تمایل به مسئولیت پذیری .

نقش و آثار کارآفرینان در جامعه :  عامل اشتغال زدایی ، عامل ترغیب و تشویق سرمایه گذاری ، عامل تعادل در اقتصادهای پویا ، عامل تحول و تجدید حیات ملی ومحلی ، عامل تولید همانند زمین ، نیروی کار و سرمایه ، عامل سامان دهی و سازماندهی  منابع و استفاده اثربخش از آنها ، عامل انتقال تکنولوژی ، عامل شناخت ، ایجاد و گسترش بازارهای جدید ، عامل نوآوری و روان کننده تغییر ، عامل کاهش بوروکراسی اداری ، عامل تحریک و تشویق حس رقابت ، عامل یکپارچگی و ارتباط بازارها می باشند .

سه وظیفه اساسی همه کارآفرینان موفق از نظر کی یولوف چیست ؟ 1- نوآوری (کارآفرینان باید فرصتهای تجاری ناشی از تغییرات در تقاضا و فناوری جدید را شناسایی کند ) . 2- سرمایه گذاری (توانایی و تمایل به یافتن و فراهم کردن سرمایه مخاطره آمیز برای یک شرکت ) . 3- مدیریت ( هنگامی که شرکت تایید شده است ).

تاثیرات اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و اخلاقی کارآفرینی : خلق ارزش و ارزش آفرینی در جامعه از تاثیرات اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و اخلاقی کارآفرین است و به محض نهادینه شدن فرهنگ کارآفرینی در جامعه  به جای تمرکز  بر اشتغال و اشتغالزایی به ابتکارزایی توجه می شود تا بستری برای فرصت طلبان اقتصادی به نام کارآفرینان  مهیا نشود ( خلق ارزش و ارزش آفرینی و ابتکار زایی از تاثیرات اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و اخلاقی کارآفرین است  ) .

وظایف هشتگانه کارآفرین چیست ؟  1- از موقعیتهای محیط آگاه می شود . 2- برای استفاده از این موقعیتها خود را به خطر می اندازند . 3- برای کار سرمایه گذاری می کند . 4 – نو آوریها را معرفی می کند . 5 – کارو تولید را نظم می بخشد . 6 – تصمیم می گیرد . 7- برای آینده برنامه ریزی می کند . 8- محصولات خود را با سود می فروشد .

ضرورت کارآفرینی در شرکتها و سازمانها چیست ؟ امروزه بسیاری از شرکتها به لزوم کارآفرینی شرکتی پی برده اند . در واقع این گونه گرایش در استراتژی . در پاسخ به سه نیازی است که بر شرکتها تحمیل گردیده است .1 – افزایش سریع رقبای جدید 2 – ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوه های مدیریت سنتی در شرکتها 3 – خروج بهترین نیروهای شرکتها و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل .

رویکردهای رفتاری کارآفرینی چیست ؟ برخلاف رویکرد  روانشناختی که بر ویژگیهای شخصی فرد تاکید دارد ، رویکرد رفتاری بر فعالیتهای کارآفرین تاکید دارد . در این دیدگاه ویژگیهای شخصیتی کارآفرین تابع اصول رویکرد رفتاری و به دنبال یافتن به این سوال می باشد که چگونه یک شرکت نوپا به وجود می آید ، تاسیس و ایجاد یک شرکت نوپا ، فرآیند پیچیده ای  است که از عوامل زیادی تاثیر می پذیرد ، کارآفرین کسی نیست که به طور ثابت وجود خارجی داشته باشد بلکه کارآفرین نقشی است که افراد به منظور ایجاد شرکتهای نوپا به عهده می گیرد و علاوه بر ویژگیهای شخصیتی در این دیدگاه طیف وسیع دیگری از ویژگیهایی همچون سن ، تحصیلات ، خانواده ، کودکی و عوامل تجربی همچون پذیرش الگوی نقش ، نارضایتی شغلی ، اخراج از کار نیز مورد توجه قرار می گیرد .

انگیزه پیشرفت کارآفرینان چیست ؟ اساسا نیاز به پیشرفت بستگی به کنش و واکنش شخصیت و محیط بلافصل دارد ، معمولا افرادی که نیاز به پیشرفتشان کمتر از شکستشان باشد از پذیرش مسئولیت اجتناب می کنند و از قرار گرفتن در وضعیتهای رقابتی و سنجشی ( مسابقه ، برد و باخت ) می پرهیزند به همین ترتیب کارهایی را انتخاب می کنند که با ریسک خیلی بالایی همراهند یا اصلا ریسکی ندارند . در حالی که کارآفرینان کارهایی را انتخاب می کنند که دارای سختی و ریسک متوسط باشد . شیوه مکللند در مورد انگیزش پیشرفت از این عقیده نسبتا پیش پا افتاده نشات می گیرد که عده ای از مردم از کسب موفقیت شاد می شوند یا مایلند خوب کار کنند یا اینکه بهترین باشند ، این موارد تا بحال اساس تحقیقات در مورد نیاز به پیشرفت بوده است ، مکللند به مرور گرایش یافت تا پیامدهای اجتماعی وجود تعداد زیادی از افراد را بررسی کند که میل به پیشی گرفتن بر پیشرفتهای پیشین ، منبع لذت و شادی آنهاست . تحقیقات مکللند نشان می دهد که افراد واجد نیاز به پیشرفت بالا در محیطهایی پرورش یافته اند که از آنها انتظار کفایت و لیاقت بیشتری بوده است ، در سنین پایین به آنها استقلال داده اند تا سلطه گرایی پدری اندکی داشته اند و از سلطه گری مادری عاری بوده اند.

تاثیرات کارآفرینی بررشد و توسعه اقتصادی چگونه می باشد ؟ 1- موجب ایجاد اشتغال در جامعه می شود . 2- موجب توزیع متناسب در آمد می شود  و بحرانهای اجتماعی را آرامش می بخشد . 3- کیفیت زندگی را بهبود می بخشد . 4- موجب بهره وری و استفاده بهینه از منابع موجود و فعال شدن آنها در راستای بهره وری ملی می شود .. 5- موجب سود اجتماعی و اقتصادی در جامعه می شود .

 

 

شاید این جمعه بیاید … شاید

شاید این جمعه  بیاید … شاید

چند شاخه گل از باغچه چیده ام ، حیاط را آب پاشی کرده ام . حالا زمین بوی خاک باران خورده را می دهد.

به آسمان نگاه می کنم ، لکه های ابر سرگردان و حیرانند ، اما آسمان ابری نیست من هم سرگردان و حیرانم ، چون به انتظار نشسته ام . شاید این جمعه  بیاید … شاید

گلهای یاس را در کاسه سفالی ارغوانی در آب شناور کرده ام و آینه و قرآن را هم کنار کاسه ی آب گذاشته ام ، باید از درخت سیب سرخی بچینم می گویند سیب سرخ مسافر رفته را به مقصد باز می گرداند شاید این جمعه  بیاید … شاید

باید کاری کرد .همه ی حرفهای دلم را به آب و گلهای یاس می گویم . می دانم که او می شنود . نسیمی می وزد و عطر آرزوهای من با بوی یاسهای سپید در فضا پراکنده می شود ، قاصدکی روی کاسه ی آب می نشیند .

او اینجاست ، حضورش را احساس می کنم .کاش این جمعه بیاید و همه ی شاخه ها پر از سیبهای سرخ شود . من با سیب سرخی در دست و ظرفی پر از آب و یاس کبود در را باز می کنم و مسافر رفته را در کوچه باغی سرسبز می بینم .

نوری است که از انتها می آید و بعد دلم روشن می شود . میدانم که می آید . دل پر از انتظارم می گوید  که می آید شاید همین جمعه بیاید مهدی جان بیا …..

تو یعنی باران

چترها را باید بست

زیر باران باید رفت

باران را باید چشید

باران یعنی رحمت خدا

باران تویی که بواسطه تو رحمت معبود نصیب ما می گردد

می گویند آن هنگام که تو می آیی رحمت خدا ا از هر سو ساری و جاریست…

بیا و با خود رحمت بی پایان او را به همراه بیاور

آنروز که تو می آیی فرشتگان صف خواهند بست

برای درود بر فرزند آبها و آیینه ها

پس تورا در زلالی آب ، شفافی آیینه ها می جویم

می گویند از جانب شهری می آیی که حرمتش را آسمانیان دانند

و من  از این روست که نمازم را به پیشگاه خدا بدان سوی می خوانم

می گویند با همان اسبی خواهی آمد که روزی مولای عشق راکب آن بود

جان من قربان آن سواره که تو باشی

می گویند وقتی تو بیایی عدل و داد همه جا را فرا می گیرد

آنروز حتی مرغکی دانه اضافه تر از حق خویش نخواهد خورد و نخواهد خواست

ای کاش آنروز من هم مرغ عشقی باشم در قفست.

 

مولفه چیست ؟

 

مولفه چیست ؟

مهندسی نرم افزار پیشرفت زیادی در طول 30 سال اخیر با اختراع نمودن تکنولوژیهای ابتکاری و نو ، بکارگیری برنامه نویسی ساختیافته ، تکنولوژی CASE ، تکنولوژی شی گرا داشته است .  با  اینحال روش اساسی توسعه نرم افزار ثابت باقی مانده است  که برنامه نویسان کدها را خط به خط تا پایان یافتن آن می نویسند.

تغییرات اساسی در توسعه نرم افزار به صورت زیر معرفی شده است :

1.       بایستی شیوه کد نویسی خط به خط با توسعه مبتنی بر مولفه جایگزین شود.

2.       بایستی روش دستی توسعه نرم افزار توسط متدهای مهندسی جایگزین شود.

3.       بایستی برنامه نویسی مبتنی برنحو یا گرامر (Syntax   ) با اسمبل کردن یا ترکیب نمودن مولفه های مبتنی بر واسطها و معانی ( Semantic )  جایگزین گردد. بدیهی است تا زمانیکه ما نتوانیم روشهای رسمی و سیستماتیکی به سمت توسعه نرم افزار مبتنی بر مولفه را کشف کنیم این چنین تغییرات اساسی رخ نخواهد داد. مولفه های نرم افزاری در روشهای مختلف از نقطه نظر ساده تا مشکل تعریف شده است .

چهار تعریف از مولفه های نرم افزاری اولین بار در کارگاه بین المللی CBSE در آوریل 1998 به صورتهای زیر ارائه شده است :

o        مولفه یک قطعه تقریبا مستقل و قابل تعویض یک سیستم است که وظیفه مشخصی را در زمینه ای که معماری آن به خوبی تعریف شده است  را انجام می دهد (  Philippe Krutchen Rational Software ) .

o        مولفه های نرم افزاری زمان اجرا  بسته ای از یک یا چندین برنامه های مدیریت شده به عنوان یک واحـد می باشند که بـه طـور پویا می تواند به برنامـه مقید (متصل)  شود. و از طـریق واسطـهای مـستند شده که در زمان اجـرا کشف می شود در دستـرس قـرار مـی گیرد.( Gartner Group ).

o        مولفه های نرم افزاری  واحدی از ترکیب واسطهای معین و وابستگیهای مفهومی صریح و روشن می باشند که به  صورت قراردادی مشخص شده اند . مولفه نرم افزاری می تواند به  طور مستقل توسعه یابد.(Clemens Szyperski) .

o        مولفه تجاری ،پیاده سازی نرم افزاری یک فرآیند تجاری یا راه کار تجاری را ارائه می کند که شامل شرح ، پیاده سازی و توسعه نرم افزار می باشند که به عنوان یک قطعه قابل استفاده مجدد از یک سیستم بزرگتر می باشد . ( Wojtek Kozaczynski SSA )  .

در نهایت یک تعریف کلی از یک مولفه به شرح زیر می باشد :

” مولفه های نرم افزاری یک قطعه جامع و قابل توسعه می باشدکه عملکردش به خوبی تعریف شده است و از طریق واسطها با دیگر مولفه ها  می تواند ترکیب شده و با همدیگر در تعامل باشند .”

مولفه های سخت افزاری و نرم افزاری  :

در طول 50 سال گذشته  تکنولوژی تولید سخت افزار کامپیوتری  اساسا تغییر کرده است تراشه های مجتمع (IC)  و مدارهای مجتمع با مقیاس زیاد (VLSI )، بلوکهای سازنده اساسی هستند که سریعترند و هزینه کمتری را در بر دارند .در مهندسی سخت افزار روش مبتنی بر مولفه به طور گسترده در ساخت قطعات جدید مورد استفاده قرار گرفته است ( یعنی استفاده از قطعات سخت افزاری از پیش ساخته شده ).

 

   مهندسین سخت افزار نیاز دارند که بازدهی طراحی را  با مونتاژ نمودن بلوکهای قابل استفاده مجدد از قبیل : Microprocessor ، DSP ، on chips encryption /decrepti و غیره بدست بیاید.  روش مبتنی بر مولفه  ، کیفیت و قابلیت اعتماد محصولاتی که هر کدام از مولفه هایش به خوبی تست شده است را افزایش می دهد . هر چند که ، تغییر چشمگیری در تولیدات نرم افزاری وجود نداشت . هر مـحصول نرم افزاری جـدید نیاز به طـراحی داشت و برنامه نویسان کد منبع را خط به خط می نوشتند تا اینکه برنامه تمام شود . پیشرفت بزرگ توسعه نرم افزار در طول 50 سال گذشته از برنامه نویسی خط به خط با استفاده از کد ماشین تا برنامه نویسی خط به خط با استفاده از زبانهای برنامه نویسی سطح بالا صورت گرفت . زبانهای برنامه نویسی سطح بالاچندین مزایای مهم را عرضه کرد که بازدهی برنامه نویسی را در نتیجه گرد آوری تکنیکها ( اصلاح کرد ) پیشرفت داد .

چه تفاوتهایی بین مولفه های سخت افزاری و نرم افزاری وجود دارد ؟

منطقا ، سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر در قابلیت محاسبه شان مشابه هم هستند . بدین معنی که هر عملی که توسط نرم افزار انجام می شود می تواند به طور مستقیم با سخت افزار ساخته شود. از طرف دیگر هر دستوری که توسط سخت افزار اجرا می شود ، می تواند توسط نرم افزار شبیه سازی شود . به طور نمونه مولفه های سخت افزاری  IC  ها هستند که در برگیرنده مدارهای مجتمع با مقیاس متـوسط (MSI ) ، مدارهای مـجتمع با مـقیاس زیاد ( LSI)  و مـدارهای مجتمع با مقیاس خیلی زیاد ( VLSI  ) هستند. اینها مولفه های مفیدی هستند به خاطر اینکه مدارهای منطقی توابع ورودی و خروجی شان به خوبی تعریف شده و نیازی ندارند که به طور مستقیم با دنیای بیرون در تعامل باشند  و ارتباط بین مولفه های سخت افزاری توسط گذرگاه سیستم فراهم شده است. در مورد مولفه های نرم افزاری برخی مشکلات وجود دارد ، یکی اینکه نمی توان این مولفه ها را به سادگی توابع ورودی و خروجی بیان کرد و دیگر اینکه برخی از مولفه های نرم افزاری بایستی با کاربران  دیگر  وسیله های فیزیکی که در محیط موجود هستند تعامل داشته باشد . به همین دلیل آنها را نمی توان به سادگی سخت افزار تلقی نمود. مهم است ذکر این نکته که مدلهای کامپیوتری  که به خوبی تعریف شده اند وجود دارند مثل جبر بولی برای طراحی مدار در ساختن مولفه های سخت افزاری. جبر بولی روش مقرون به صرفه ای برای توصیف توابع مداربندی دیجیتالی فراهم می کند .یک تابع مطلوب داده می شود ، جبر بولی می تواند برای توسعه ، پیاده سازی ساده شده ای را که از طریق قوانین جبری عمل می کند ، بکاربندد.

مدل کامپیوتری برای مهندسی نرم افزار مبتنی بر مولفه چیست؟

بدیهی است که یک مدل کامپیوتری برای توسعه نرم افزار مبتنی بر مولفه مشابه جبر بولی که برای مهندسی سخت افزار مبتنی بر مولفه استفاده می شود مورد نیاز است . منطق (Hoar) هوار یک قاعده ای را برای بازبینی صحت برنامه ، مبتنی بر ساختار برنامه ، پیش شرطها و پس شرطها ارائه می کند .همانطور که ما از زبانهای برنامه نویسی خط به خط به سمت توسعه مبتنی بر مولفه حرکت می کنیم یک قاعده ای را برای بدست آوردن رفتار ( Behavior )  مولفه ها و اطمینان از صحت تعاملات مولفه ها نیاز داریم.

تفاوت مولفه های سخت افزاری و نرم افزاری   به دو دلیل مقید و محدود شده اند :

ü       اول اینکه برخلاف تراشه های حافظه که به طور فیزیکی در هر زمان تولید می شوند تولید مولفه های نرم افزاری با نسخه های متفاوت ، تکثیر (نسخه برداری  ) دقیق در هر زمان است .

ü       دوم اینکه محیط مولفه های نرم افزاری به طور محتمل برای هر استقرار ( نصب ) جدید تغییر می کند .

بالاخره جنبه موقتی شبیه فرسودگی یا زوال فیزیکی در مولفه های نرم افزاری ملاحظه نمی شود . این تفاوت خیلی مهم است مخصوصا زمانیکه ما مسئله  تضمین کیفیت را برای توسعه مبتنی بر مولفه در نظر می گیریم .

 برای نمونه ، قابلیت اعتماد مولفه های سخت افزاری تابع چهار عامل زیر می باشد :

1. خطا در طراحی

2.       خطا در تولید

3.       نقص فیزیکی

4.       فرسودگی فیزیکی و شیمیایی

 

قابلیت اعتماد مولفه های نرم افزار فقط تابع یک عامل هست: آن هم خطا در طراحی (برای هر مولفه نرم افزاری پیاده سازی آن به عنوان قسمتی از طراحی در نظر گرفته می شود) به خاطر اینکه نرم افزار فرسوده نمی شود.

 

تفاوتهای ساختمانی مغز مرد و زن :

تفاوتهای ساختمانی مغز مرد و زن :

پژوهشگران عصب شناسی ، مغز زنان و مردان را در دستگاه ام.ار.آی گذارده و واکنشهای مغز آنها را مورد تحقیق قرار داده اند . در مغز زنان اتصال ها و ارتباط های بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود دارد که به آنها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند . از طرف دیگر در مردان  ارتباط کمتری بین دو نیمکره مغزشان  وجود داشته و به آنها این قابلیت را می دهد تا مهارت بیشتری در استدلالهای انتزاعی و هوش دیداری و فضایی داشته باشند . در خصوص وظایفی که توانایی جسمی می طلبند مغز مردان بهتر عمل می کند .مغز مردها تخصصی تر است.این صرفا به این معنا ست که تقسیم کار صورت گرفته است . به عبارت دیگر ، نیمکره راست مغز مردها با عملکرد های بینایی و فضایی سروکار دارد فعالیتهایی نظیر کسب مهارتهای فیزیکی ، تطابق های چشمی و ماهیچه ای . در حالی که نیمکره چپ به مهارتهای کفتاری و شناختی اختصاص یافته است ، مهارتهایی نظیر بیان احساسات و درک مسائل انتزاعی است .از طرفی مغز زنها عمومی تر است به این معنا که هر دو نیمکره راست و چپ مغز زنها با هم روی مشکلات کار کرده و هر دو عملکردهای مشابه دارند و تقسیم کار صورت نگرفته . به همین دلیل است که بعضی از مردم احساس می کنند مردها در مقایسه با زنها از سرعت تصمیم گیری و قابلیت درک بیشتری برخوردارند . از جنبه دیگر اگر یکی از نیمکره های مغز زنی آسیب ببیند ، نیمکره دیگر قادر به کپی کردن تمامی قابلیتهای نیمکره تخریب شده است ،می تواند مسئولیت تمامی کارها و عملکردهای زندگی او را به عهده بگیرد اما نظیر این حالت در خصوص مردان صادق نیست چنانچه نیمکره چپ وی بواسطه سکته مغزی آسیب ببیند ،این امکان وجود دارد که توانایی تکلم را از دست بدهد چراکه نیمکره راست مغز آنها تنها می تواند عملکردهای بینایی و فضایی را سازماندهی کند . قابل ذکر است میزان سلولهای مغز مردان 4 درصد بیشتر از زنهاست و مغز آنان 100 گرم سنگین تر است .

چرا برنامه نویسی مبتنی بر مولفه اهمیت دارد؟

چرا برنامه نویسی مبتنی بر مولفه اهمیت دارد؟

صنایعی که به طور کامل رشد کرده اند و یا مهندسین منضبط چگونه با توسعه سیستمهای پیچیده برخورد می کنند؟برای نمونه صنایع خودکار، ماشینهای خیلی پیچیده را با استفاده از مولفه ها ( با هر اندازه ای از خیلی کوچک مثل پیچ تا زیر سیستمهای پیچیده مثل موتورها و جعبه دنده ها و … ) می سازند. کارخانه های خودکار مدرن ، به عنوان ایجادکنندگان سیستم مشهور شده اند تا تولیدکنندگان سیستم. به خاطر اینکه صنایع و مهندسین منضبط با استفاده موثر از مولفه ها ( که با تنظیم استانداردها که قابلیت همکاری آنها را تعریف می کنند) تحت تاثیر قرار گرفته اند. صنایع، استانداردهای مولفه ای را برای قطعات قابل تعویض و ابزارهای اسمبلی ساده را ، برای سرعت بخشیدن به توسعه محصولات پیچیده تر پذیرفته اند این تحولات انقلاب صنعتی است که تغییر چشمگیری در تولیدات صورت گرفته است ، در صنعت نرم افزاری محصولات هنوز هم بیشتر دستی ( مصنوع دست) هستند. بازدهی ( بهره وری ) پایین است ،کیفیت تضمین شده نیست ، پروژه ها  دارای خطا هستند (مثلا در انتقال اطلاعات دارای خطا هستند که این خطا در مواقعی رخ می دهد که وسیله دریافت کننده داده ها قادر به مدیریت یا کاربرد اطلاعات با همان سرعت ارسال نیست). این چنین پدیده یا عارضه بحران نرم افزاری شناخته شد.

پیامد اصلی مهندسی نرم افزار متضمن این است که چگونه نرم افزاری کارآمد و با کیفیت ایجاد شود . مولفه ها در بسیاری موارد توسط مهندسین نرم افزار به عنوان یک تکنولوژی مهم برای مقابله با بحران نرم افزاری استفاده می شوند .انقلاب صنعتی نرم افزار از طریق مهندسی نرم افزار مبتنی بر مولفه ها رخ داده است.

چندین دلیل مهم وجود دارد که چرا برنامه نویسی مبتنی بر مولفه اهمیت دارند. این نوع برنامه نویـسی، سطح بالاتـری ازانتزاع را فراهـم می کند. تعـداد زیادی از مـولفـه های کتـابـخانه ای قابل استفاده مـجدد وجود دارند که به تـوسعه برنامه های کاربردی در قلمروهای مختلف کمک می کند.

سه هدف اصلی از برنامه نویسی مبتنی بر مولفه عبارتند از :

     *غلبه بر پیچیدگی   * مدیریت تغییر  * قابلیت استفاده مجدد.

غلبه بر پیچیدگی: ما در یک دنیای پیچیده ای از عصر انفجار اطلاعات زندگی می کنیم .طبق تحقیقات انجام گرفته توسط تیمی در دانشگاه برکلی : دنیا ما بین یک و دو اگزا بایت اطلاعات بی نظیر در هر سال تولید می کند که تقریبا 250 مگا بایت برای هر مرد ، زن و بچه در روی زمین است . هر اگزا بایت یک بیلییون گیگا بایت است . در علم کامپیوتر اندازه پیچیدگی نرم افزار به طور قابل توجه در حال افزایش است .. برنامه نویسی مبتنی بر مولفه یک روش موثر با نام تقسیم و غلبه را برای برخورد با پیچیدگی نرم افزار فراهم می کند.

مدیریت تغییر:تغییرات در مهندسی نرم افزار ذاتی است ، تغییر خواسته های کاربران ، تغییر مشخصه ها ، تغییر کارکنان ، تغییر بودجه ، تغییر تکنولوژی و غیره.یکی از اهداف اساسی مهندسی نرم افزار تاکیید بر اهمیت مدیریت تغییر می باشد.برنامه نویسی مبتنی بر مولفه یک روش موثر به نام برنامه ریزی برای تغییر و ساخت طراحی را  برای برخورد با تغییرات  در مهندسی نرم افزار فراهم آورده است . مولفه ها به آسانی با خواسته های جدید و در حال تغییر وفق داده می شوند . مهندسین نرم افزار توافـق کرده اند که روش بـهتر در برخـورد با تغییرات دائمی در ساخت سیستمها ، مولفه های قابل استفاده مجدد می باشند.

قابلیت استفاده مجدد: نرم افزار با قابلیت استفاده مجدد باعث می شود که طراحی و پیاده سازی فقط یکبار انجام گیرد و در زمینه ها و قلمرو های متفاوتی بارها و بارها مورد استفاده قرار گیرد که قابلیت استفاده مجدد باعث افزایش بازدهی ، بکارگیری مفید از راه حلهای ارائه شده ، اصلاح کیفیت و غیره می باشد. سطوح مختلفی از قابلیت استفاده مجدد نرم افزار وجود دارد برای نمونه کپی کردن کد منبع ، که پایین ترین سطح از قابلیت استفاده مجدد می باشد. کتابخانه ای از توابع رویه ای بهتر از کپی کد منـبع می باشد اما توسعـه پذیر نیست. کتـابخانه ای از کلاسها بهتر از دو حالت قبلی است و توسعه پذیـراست. قبل از اینکـه کـلاسها بتوانند به طـور مـجدد اسـتفاده شوند نیاز به درک بیشتری دارند .علاوه بر این استفاده مـجدد ازکلاسها فقـط استفاده مـجدد جعبه سیاه را پشتیبانی می کند .اگر داخل کلاسها تغییر کنند کاربران تحت تاثیر قرار خواهند گرفت . برای نمونه در زبان برنامه نویسی شی گرا شبیه C++  یا جاوا ، کلاسهای مشتق شده برای پیاده سازی کلاس پایه با یکدیگر ترکیب می شوند . تغییرات در هر کدام از کلاسهای پایه به طور سلسله مراتبی توسط کلاسهای مشتق شده به ارث برده می شود. این سطح از استفاده مجدد مخصوص یک زبان است نه استفاده مجدد در مقابل دیگر زبانها . برنامه نویسی مبتنی بر مولفه سطح بالایی از استفاده مجدد نرم افزار را پشتیبانی می کند. به خاطر اینکه در برگیرنده انواع گوناگونی از استفاده مجدد می باشد ، از قبیل :

* جعبه سفید  * جعبه خاکستری  * جعبه سیاه  .

جعبه سفید ( White Box  ) :  بدین معنی است که منبع (Source  ) یک مولفه نرم افزاری قابل دسترس می باشد و می تواند مطالعه شود ، استفاده مجدد گردد ، وفق داده شود یا تغییر یابد.

 

 جعبه سیاه (  Black Box ) :  مبتنی بر اصل مخفی نمودن اطلاعات می باشد . این واسط سرویسهایی که یک  Client  ممکن است از یک مولفه در خواست کند را مشخص  می کند . مولفه پیاده سازی واسطی که  Client  بر آن تاکید دارد را فراهم می کند ، از آنجاییکه  واسطها بدون تغییر باقی می مانند مولفه ها می توانند به طور داخلی تغییر کنند بدون اینکه کاربر را تحت تاثیر قرار دهد .

جعبه خاکستری (Gray Box ) :  چیزی ما بین جعبه سفید و جعبه سیاه می باشد.

همانگونه که اندازه و پیجیدگی سیستمهای نرم افزاری رشد می کنند شناسایی و مدیریت مناسب اتصالات ما بین قطعه هایی از سیستم نیز اهمیت دارد. برنامه نویسی مبتنی بر مولفه یک راه حل قابل کنترل برای برخورد با پیچیدگی سیستمها ، تغییرات دائمی سیستمها و مشکلات استفاده مجدد از نرم افزار را ارائه می کند. امروزه COP  نمونه عملی برای توسعه سیستمهای نرم افزاری بزرگ می باشد. برای مثال : برنامه های کاربردی توزیع شده در مقیاس موسسه اقتصادی ، برنامه های کاربردی تحت وب و خدمات وب.

خداحافظ اجباری

خیلی وقت که مثل یک سایه پشت سرم بود، تو این سالها خیلی سعی کردم بین خودم، اون فاصله بیاندازم ولی گاهی به من خیلی نزدیگ می شد ولی من همیشه بطریقی ازش دور می شدم  و این نوسان همیشه بین ما دوتا بود تا اینکه ایندفعه به من رسید و از منم جلو زد و اینبار من باید پشت سر او حرکت کنم، پس باید اثاثم جمع کنم و ساکم راببندم تا هر جا که گفت بروم چونکه باید بروم، آخه اسمش بقول قدیمی ها اجباری است. دوستان من روز شنبه تاریخ اعزامم به خدمت سربازی است و شاید تا یک مدت خود من اینجا نباشم، ولی از یکی از دوستانم خواهش کردم که به جای من بنویسند که فکر کنم کیفیت مطالب با ورود ایشان خیلی بهتر از نوشته های قبلی بشود و از ایشان بخاطر قبول کردن این پیشنهاد واقعا تشکر می کنم.

پس فعلا از اینجا از همه دوستانم خداحافظی می کنم و برای همه آنها آرزوی موفقیت می کنم.

 

(اینم برای یک دوست با اینکه می دانم هیچ وقت به اینجا سر نمی زند، می خاستم توی پست هجرت و حافظه قرار بدهم که نشد: دوست داشتن دلیل نمی خواهد بلکه دل می خواهد.)

تیم و انگیره 2

1) نظریه X و Y مک گریگور

افرادیکه تحت رهبری شما قرار دارند دارای چه ویژگیهای هستند؟ آیا آنها افراد مسولئیت پذیر هستند یا نه؟ قدرت خلاقیت آنها در چه حد است؟ با چه عواملی میزان انگیزه آنها بالا می رود؟ شما می توانید به این سوالاتی نسبت به دید خودتان پاسخ دهید، اما فردی به نام مک گریگور نگرش مدیران را در مورد افرادی که تحت رهبریشان قرار دارند را اینگونه بیان می کند: در هر گروه و تیمی، دو دسته از افراد وجود دارند، گروه X و گروه Y اما ویژگیهای این افراد:

گروه X

گروه Y

افراد تنبل و از کار بیزارند.

افراد کار خود را دوست دارند و کار برای آنها مانند بازی است.

افراد مسئولیت گریز هستند.

افراد مسئولیت پذیر هستند.

برای انگیزش افراد باید از مشوقهای مادی استفاده کرد.

افراد توسط کارشان برانگیخته می شوند.

افراد دوست دارند تحت کنترل دیگران باشند.

افراد علاقمند به خود هدایتی هستند.

قدرت خلاقیت در افراد کم است.

قدرت خلاقیت در افراد زیاد است.

توقع حصول نتایج کوتاه مدت

توقع حصول نتایج بلند مدت

تاکید بر استفاده صرف از امکانات و ظرفیت های موجود(عدم میل به پیشرفت)

کوشش برای توسعه منابع و افزایش ظرفیت و خدمات (میل به پیشرفت)

حال جواب خودتان را با جواب آقای مک گریگور مقایسه کنید، و با توجه به فرضیاتی که درباره افراد دارید به هدایت آنها بپردازید.

2) نیازهای مک کللند

من دوست دارم روی کاری که انجام می دهم کنترل داشته باشم و بتوانم در محیط کارم تاثیر بگذارم (قدرت)، ارتباط خوبی با همکارانم داشته باشم (ارتباط)، و بتوانم از تمام ظرفیت خود در محیط کارم استفاده کنم و سیر صعودی در کارم داشته باشم (پیشرفت و موفقیت).

سه عاملی که در بالا بدانها اشاره شد از دید مک کللند، نیازهای اساسی انسان هستند یعنی:

1- نیاز به کسب قدرت 2- نیاز به برقراری ارتباط با دیگران 3- نیاز به موفقیت و پیشرفت

مک کللند نشان داد وجود انگیزه در انسان یا همان میل به موفقیت و پیشرفت در افراد شرط اساسی برای پیشرفت و توسعه کشورهای در حال رشد است و برای رشد و توسعه، تا حد ممکن باید این نیاز را در آنها تقویت نمود. مک کللند معتقد بود فقط 10% افراد هر جامعه دارای نیاز به کسب موفقیت هستند. و چنانچه نیاز به کسب موفقیت در یک جامعه یا کشور قوی نباشد فرآیند توسعه در آن جامعه یا کشور عملی نمی شود.

3) نظریه انتظار

نتایج کنکور ارشد هم که آمد،  جدا از نتیجه کنکور هر کدام از ما ساعات و روزهای را برای مطالعه به خاطر این آزمون سپری کردیم، اما انگیزه و علت ما برای مطالعه چه بود؟ من تقریبا ساعات زیادی را به این کار اختصاص دادم چون فکر می کردم که با مطالعه احتمال قبول در دانشگاه وجود دارد، و هم قبولی در دانشگاه و محیط دانشگاهی هر کدام برای من مشوق های و انگیزنده های بزرگ بودند، پس عاقلانه بود که من ساعات از روز را به این کار اختصاص دهم. حالا برعکس فکر کنید که دانشگاه و محیط دانشگاه هیچ کدام مشوق های برای من نبودند و من می دانستم حتی با مطالعه نیز نمی توانم از دانشگاه قبول شوم، آیا باز عاقلانه بود که من به مطالعه می پرداختم.

مانند مثال بالا نظریه انتظار، انگیزه هر عمل، و علت بروز هر رفتار خاص را مورد بررسی قرار می دهد، و بیان می کند که انگیزش هر فرد تابعی است از «جذابیت نتایج» و «اعتقاد به اینکه کوشش فرد به انجام کار منجر می شود» و «انجام کار به نتیجه مطلوب ختم می شود». «جذابیت نتایج» بر شدت نیازی که به وسیله این نتایج برآورده می گردد، دلالت دارد.

هجرت و حافظه

همیشه به دنبال دلیلی هستیم تا کسی را دوست بداریم، به یادش بیافتیم و…. و دوباره من دلیلی دارم تا به یاد کسی بیافتم  که کسی بود، نه بخاطر اینکه اسمش دکتر علی شریعتی بود بلکه بخاطر اینکه در کلامش و تفکرش می توان زیبایی را دید و حس کرد.

می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !